حالم بدِ

سلام 

امروز خیلی حالم گرفته است  دیشب دوباره  رهام رو بردیم دکتر، این دفعه یه دکتر جدید. 

بهش گفتیم که رشد وزنیش کمه اونم تأیید کرد. گفت رشد تکاملیش خوبه امّا با توجه به وزن زمان تولدش در حال حاضر زیر منحنی سلامتشه

واسش یه سری کامل آزمایشات نوشت. یه آزمایش خون هم داره ُ، خداااااااااااااااااااااااااااااا.....  

 

هر چی پیش باباش خواهش کردم که نبردش قبول نکرد بهش گفتم تغذیه اشو بهتر می کنم اگه تپل نشد اونوقت ببرش، بازم گفت نه، اونم حق داره. 

حالا قراره با مامان بزرگش بره آزمایش بده. متأسفانه هر چی بیشتر از این داروها و مواد شیمیایی بدم میاد برعکس بچه ام حسابی داره دکتری می شه. دیگه هیچ کس رو دوست ندارم هیچ کس...   

ادامه مطلب ...

چهره واقعی رهام

سلام  

رهامی داره کم کم چهره واقعیشو نشون می ده. البته قابل پیش بینی بود که خیلی کنجکاو و فضول می شه.

 

بالاخره رسماً استفاده از کالسکه رو آغاز کرد، واسه ما هم بهتر شد. هر چند باید 4 چشمی مراقبش باشیم چون از هر درزی که بتونه می خواد خودشو بندازه بیرون.  چند شب پیش تویه پارک یه دختر کوچولو اومد جلوی کالسکه رهام تا باهاش حرف بزنه بعد از یه سکوت کوتاه رهام جان با یه نعره عاطفی دخترک رو فراری داد. خودشم تعجب کرد که این چه صدایی بود پسره دیگه درکش می کنم.

 

اینجا رهام سخت خوابه

 

ادامه مطلب ...

امان از درد جدایی ...

سلام  

رهام جونم دیگه ۶ ماهه شده هم غصه واکسن شش ماهگیشو دارم هم جدا شدن ازش و رفتن سرکار . روز هفدهم تیر ماه فرا رسید با مامان بزرگش و بابایش رفتیم واسه واکسن زدن. 

آقاهه اصلاْ حواسش نبود تو دلمون چی می گذره با خیال راحت اولین سوزنو فرو کرد  جیغ رهام رفت فضا! دوّمی رو فرو کرد اوضاع بدتر شد همینطور که با دوستش تعریف می کرد قطره رو ریخت تو دهن رهام. 

وااااااااای که چه حرصی خوردم از دست اون آقاهه با اون خونسردیش. با این حال جلوی خودمو گرفتم تا چیزی نگم

رفتیم خونه خودمو واسه یه روز سخت آماده کرده بودم. امّـــــــــــــــــــــــا... 

جاتون خالی صدای رهام در نیومد اینجوری بود که  به جون همون آقاهه دعا کردم بنده خدا دستش خوب بود.  

 

ادامه مطلب ...