چهره واقعی رهام

سلام  

رهامی داره کم کم چهره واقعیشو نشون می ده. البته قابل پیش بینی بود که خیلی کنجکاو و فضول می شه.

 

بالاخره رسماً استفاده از کالسکه رو آغاز کرد، واسه ما هم بهتر شد. هر چند باید 4 چشمی مراقبش باشیم چون از هر درزی که بتونه می خواد خودشو بندازه بیرون.  چند شب پیش تویه پارک یه دختر کوچولو اومد جلوی کالسکه رهام تا باهاش حرف بزنه بعد از یه سکوت کوتاه رهام جان با یه نعره عاطفی دخترک رو فراری داد. خودشم تعجب کرد که این چه صدایی بود پسره دیگه درکش می کنم.

 

اینجا رهام سخت خوابه

 

رؤرؤک سواری رو نزدیک دو ماه که شروع کرده، مثل فرفره دور اتاق می چرخه. وای به لحظه ای که دستش به چیزی برسه همچین دو دستی بهش چنگ می زنه که گردن کلفت تر از باباشم نمی تونه جداش کنه.

 

 

اینم از رهام نفس بغل عزیز جونش، داره سعی می کنه فرار کنه

 

 

به به ... 

یه یادآوری: نسبت به مردمی که بهت می گن صادق و بی ریا هستی، محتاط باش.

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:57 ق.ظ http://www.rittta.blogsky.com

سلام سعیده خانم
خدا رهام گلت واست بذاره چه بچه ماهی داری .
خودمونیم آقا رهام از همین بچگی دختر کش شده ها منم ازش خوشم اومده البته من ۱ سال از مامانشم بزرگترم ولی چه میشه کرد دله دیگه ؟

سلام لیلا جون
بی شک نگاهت قشنگه. ممنونم از یادداشتت.

علی راد دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
از شما دوست عزیز دعوت می شود به سوال زیر پاسخ دهید.
اگر هر شبانه روز بجای 24 ساعت 26 ساعت بود از آن 2 ساعت اضافه چگونه استفاده می کردید؟!
خیلی بایدجالب باشه که از تراوشات ذهنی همدیگه مطلع شویم. پس منتظر شما می مانم در وبلاگ مدیریت زمان.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد