ششمین دندون

سلام Hello

سایت رهام ظاهرا نمی خواد آماده شه. مجبورم همین جا ادامه بدم. 

به پیشنهاد مامان عیسی مدتیه مخلوطی از مغزها رو بهت می دم. خیلی دوست داری ولی خب کم بهت می دم که یه وقت اذیتت نکنه. 

تو این چند روز حسابی اداره سرم شلوغه فقط میومدم نظرات دوستان رو می خوندم و وبلاگ هاشونو. 

رییس جمهور هم تو ولایت ماست. 

امروز رییس گروهمون تغییر سمت داد و رفت فعلا پستش خالیه. تا رییس بعدی کی بشه....  ؟

هنوزم که هنوز ِ برمی گردم به پستهای اولت به امید اینکه شاید عکسات برگشته باشن. 

امکان نداشت وبلاگت رو باز کنم و سری به اولاش نزنم. با دیدن عکسات و خوندن خاطراتت خیلی لذت می بردم.  

دیروز تو اداره فرصتی پیش اومد تا با نرگس جوون، مامان فیروزه یه گشتی تو شهر بزنم. یه بلوز واسه بابا خریدم و یه دو قلم لوازم آرایشی واسه خودم. 

حسودی نکن روز قبلترش تنهایی از اداره جیم زدم واست ۴سی دی کارتونی خریدم با چند قلب ولنتاینی ِ شکلاتی. 

این روزها زیاد زمین می خوری زمین که بماند به وسایل دور و اطراف خونه. هر چند آروم کردنت کار سختی نیست ولی خیلی غصه می خورم درد و اشکت میاد. 

ایکاش تمام روز پیشت بودم. 

دیروز خاله سیمین رفته بود خونه مامانی و بیدارت کرده بود منم خودمو رسوندم دیدم تو آفتاب واستادی با سایه ات بازی می کنی. همینطور که راه می ری منحنی ِخنده ات به گوشات می رسه. دوست داشتنیه من. 

با کلی کلک و نیرنگ می شه بهت غذا داد. شیری خوردی و کمی با طوطی بازی کردی. بعدش تو خوابیدی و من مجبور شدم برم اداره تا خروجم رو اعلام کنم. (کلک مرغابی)  

ششمین دندونت هم خودشو کامل نشون داده. Happy Danceلثه ات متورم شده مشخص ِ که بقیه هم تو صف هستن. امیدوارم به راحتی صاحب همشون بشی و هر چی دوست داری رو بخوری. 

دیشب می خواستم برم حموم ولی بابا مسعود تا دیر وقت خونه نیومد تا تو رو پیشش بزارم و با خیال راحت برم. موندم واسه امروز اگه لطف کنه و بیاد خونه. 

 

وقتی مجسمه پسر ِ زحمتکش جلوت گذاشتم شروع کردی به بوسیدن لباش خیلی خندیدم. موش موشی. از لبای قرمزش خوشت اومده بود؟!! تو این عکس وقتی بینیت به کلاهش گیر کرده.

رژ لب مامان رو هم که بر می داری و می کشی رو لبات. دم درآوردی واسم!

نظرات 3 + ارسال نظر
یک زن چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ http://radepayeman.blogsky.com

سعیده قیافه رهام شدیدا داره عوض میشه....
چند ماه پیش از صورتش نمیشد فهمید پسره یا دختر...اما 1 ماهه که قیافه اش داره پسرونه میشه...این برای من خیلی محسوسه.
راستی شبیه خودته یا پدرش؟

قیافه اش واسه این پسرانه شده که موهاشو کوتاه کردیم.
جواب بقیه سوالت رو یه جای دیگه میدم.

آروین و مامی چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:39 ب.ظ

ششمین دندون مبارک رهام جون
عکسات خیلی قشنگه ها به مامان بگو اسفند یادش نره
مامانه مهربون چرا اسم پسر منو جز لینکاتون نگذاشتین؟؟؟

یک زن چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:34 ب.ظ

به خاطر موهاش نیست....اجزاء صورتش داره پسرونه میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد