سلام
کم کم دارم منفجر می شم اگه عکسهای رهامم برنگرده می رم دیگه هم برنمی گردم.
یکی نیست بگه آخه شماها که نمی تونین سایتتون رو نیگه دارین چرا اصلا برپاش می کنین عکسای مردم رو هم دنبال خودتون میبرین و یاد از برگشت!!!
لعنت به همتون با این مقررات.
ایــــــــــــــــــــــــــشک
ای بابا. حالا که چیزی نشده. الکی خودتو ناراحت نکن. این ناراحتیا به غیر از ضرر چیزی نداره. تو فقط همینطوری به کارت ادامه بده.
نمی خــــــــــــــــــــــــــــــوام
ای خدا برمیگرده خوب برم نگشت دوباره بذار
تو این عکسائی که من دارم میبینم که خیلی ماهه
خیلی دوسش دارم دست خودم نیست
میشه بیای به این پست جدیدم نظر بدی مامانی
من که زیاد میام گلم
چشم...حواسمو جمع میکنم
آخه من نرفتم عکس قبلیاشو ببینم....شرمنده شما و رهام گلمم هستم...
خونه منم بیاین
سلام در صورت نیاز می توانید به وب سایت imagehost مراجعه کنید
مرسی
خوب خدارو شکر اقا رهام یکی از سیبارو انتخاب کرد و از تنهایی درومد.ایشالا که سیب خوبه باشه
دختر خاله هاش دبیرستانین علی جان.
بی خیال
چه میشه کرد؟؟؟؟ باید سوخت و ساخت دیگه...
ای خدا......
حالا داشته باش
واس خاطر تو هم که شده
ببین سال جدید می خوام چی کار کنم
می ترکونم
خانم خانما اینقدر اعصاب خودتو خورد نکن. عکس که چیزی نیست وقتی عمر ما میگذره و نمیاد.
سلام عزیز دلم
ای بابا خواهرررررررررررر
میدونم عکس گذاشتن چه لذتی داره
رو وبلاگ قبلی من همه خاطرات عیسی را با عکس میگذاشتم خیلی با مزه تر بود
اما دو تا مشگل وجود داشت یکیش همین بود ه هر از گاهی به جای عکس دیگه باید ضربدر میدیدم و دوم اینکه هر بار عکس میگذاشتم عیسی حالش بد میشد
انقدر این تکرار شد که من مجبور شدم به چشم اعتقاد پیدا کنم
این شد که دیگه کمتر میزارم
اما اگه تو میخواهی اینا را از رو ببری
بیا هر روز که عکس میزاری به اسم اون روز برای اون عکس یه کد بزار هر عکسی اون بلا سرش اومد برو سراغ آرشیوت و دوباره کدش کن
قربون تو رهام گلم برم
میگم حالا سیب میخوره یا مثل عیسی خورد میکنه میده بیرون
ببوسش
وای الهی قربون این پسر خوشگل برم
مامان رهام جون امید وارم منو ببخشید این چند وقته فرصت نکردم وبلاگ این عسلمو ببینم
سیب خوردنش منو کشته
منتظر سور پرایزت هستم
راستی امروز نیکان یکسال و یکماه و یک روزه شد
سلام دوست عزیز
ممنون که به وبلاگم سرزدین من خونی که در رگم هست یه پرسپولیسیم