رهام فقیر

سلام 

دلم می خواد هر چه زودتر از هفت ماهگیش بگم اما خب اجباراْ ترتیب رو رعایت می کنم. رهام ۵ ماهه حالا دیگه غذای کمکی می خوره آخه من باید سر ۶ ماه برم سرکار واسه همین باید وابستگیش به شیر من کمتر بشه. دکترش می گه وزنش نسبت به وزن تولدش پایینه به من گفت رهام فقر آهن داره که اینقدر رنگش پریده است(یعنی بچّم فقیره!!!).  حسابی خجالت کشیدم!!!  

بخدا من بهش می رسم ولی نمی دونم چرا پف نمی کنه به نظر خودم تپلی اغلب واسه شیر خشکه. نی نی ما که شیرخشک نمی خوره.

خدا رو شکر که سالمه حالا چاق نشد اشکالی نداره ....... والّا ؟! 

  

کنجکاویش مگه می ذاره به دوربین نیگاه کنه؟

رهام و بابا مسعودش: 

 

رهام نفس تا سه ماهگیش که به پشت می خوابید چهار ماهگی به سمت چپ و در ۵ ماهگی به پشت خوابیدن هم اضافه شد حسابی آدم بزرگ شده  

 

اینجا رو  

رهام فکر می کنه با بلند کردن یه بسته پفک سنگین ترین شیء دنیا رو بلند کرده  

 

یه یادآوری: خودت رو درگیر مسائل بی اهمیت نکن. خیلی مسائل رو باید به راحتی رها کرد.

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:34 ب.ظ

ان شاء الله واسه مامانش و باباش و خودش زنده باشه وصد سال عمر کنه

سعید دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:57 ق.ظ http://www.asremovafaghiyat.blogsky.com/

سلام
از اینکه به وبلاگم سر زدی ممنونم بازم از این کارا بکن .
حدا این شازده کوچولوی نازم برات نگه داره
قدرتمند و پیروز باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد