فندقیه مامان

 سلام دوستان 

خوبیـــــــــــــــــد؟ خوبیـــــــــــــــــــــــــم. 

از رهام نفس بگم که مدتیه روی دو زانوش می شینه و اولین تمریناتش رو جهت ایستادن انجام می ده. زبونش رو جدیداً در میاره مثل یه فندق ِ قرمز. مامانیش داره روی پی پی کردنش کار می کنه. منم دارم چشم چشم دو ابرو یادش می دم. بابابزرگ .. بابا.. خلاصه همه مشغولیم.  

این عکس رهام نفسه که دیروز خارج شهر گرفته شده، خیلی باد می اومد واسه همین رامک رو زره پوش کردیم.

 

 

یه ژست هندی هم از رامک جونم:

 

تا بعد

به خیر گذشت

سلام  

امروز صبح نزدیک بود یه حادثه وحشتناک رخ بده. این رهام نفس بیدار شده بود قاطی اسباب بازیهاش یه پونز بود که میزاره تو دهنش، باباش هم می پره و درش میاره. وقتی پونز رو دیدم  

اصلا نمی تونم وحشت اون لحظه رو توصیف کنم. قربونه خدا برم که مثل همیشه ما رو نجات داد. 

اینم قیافه من بعد این قضیه. مامان: آخه چقدر بگم اینا رو نباید با پونز زد به دیوار!!  

هنوز سرم درد می کنه. 

خدا رو شـــــکر 

مامان نویس

سلام دوستان 

یه بخش جدید به وبلاگ رهام نفس اضافه شده به اسم:

      مامان نویس ها   

قصد دارم یه سری یادآوریهایی رو اونجا بذارم، کمی جدا از دنیای زیبای 

قندیم. 

دوست داشتین سمت چپ لینکش رو گذاشتم.