سلام
فقط شش روز دیگه باقی مونده تا جشن پایان هشت ماهگی و ورودش رو به نه ماهگی بگیریم. خیلی حسّ قشنگیه
. می خوام پیشرفتهای رهام رو یه مروری کنم:
پنج ماهگی تونست بشینه. غلت کامل بزنه. اوج پیشرفتش هفت ماهگیش بود. خزیدن هاش. بــَرق گفتنش. لیوان بدست گرفتن. از همه مهم تر اینکه منو می شناسه و می پره بغلم
. دست دستی کردن. اون گردن چرخوندش (یعنی اینکه می رقصه). سـَر سـَر کردن (یعنی سرش رو میاره جلو و پیشونیش رو به پیشونیت می چسبونه). اَاااااََی که چه جیگری شدی !!!
این هم یه عکس هندی از رامک جوووونم:
تو این عکس رهام کف اتاق محو تماشای برنامه مورد علاقه اش (ترانه های کودکانه نسرین ۱) بود که تا دوربین رو دید سرش رو چرخوند:
ان شاللّه سال های سال عمر کنی اونم با عزّت و سلامتی.
سلام به رهام جونم و مامان گلش
این روزا عمو مجید رفته سفر وگرنه حتما تا حالا یه چیزی واسه رهام نوشته بود به هر حال من از طرف هر دومون میخوام روی ماه رهام جون رو ببوسم و یه گاز نقلی از لپاش بگیرم. امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید.
قربونت برم زهرا جان
دلتنگ آقا مجید نباشی. منم همیشه چشم به راه هر دوتون هستم.
ممنونم.
سلام مامان رهام.مرسی از حضور گرمت.
پیشاپیش هشت ماهگی رهام جون رو تبریک میگم.
انشا الله دومادش کنید. این آقا پسر گل و ناز و.
قدرتمند و پیروز باشی.
ممنون سعید جان خوشحالم کردی.
سلام به رهام گلم و مامان مهربون و خوبش
امیدوارم که حال هر دوتا تون خوب خوب باشه . من دوروزی نبودم . خیلی خوشحالم که روهام جون من تا چند روز دیگه نه ماهش میشه . و ان شاء اله که نه سالگی و 19 سالگی و 29 سالگی و ... رو براش جشن بگیرید و خوشحال و سلامت در کنار هم باشید . ارزوی خوشبختی و سعادت برای شما دارم .
سلام
اسمت رو نمی نوشتی هم شناختنت سخت نبود. خوش اومدی.
راستی اسمم رو ننوشتم
سلام رهام جونم
خوشحال باش عمو مجید برگشته!!!!!
سلام ...
من پیشرفت رهام کوچولو رو دنبال میکنم امیدوارم زیر سایه شما و پدرش
انسان مفید و تاثیر گذاری برای دنیا بشه و روزی باشه که تو همین وبلاگ
از موفقیتهاش بنویسین.
یه دنیا سپاس
سلام
ممنون که به وبلاگم سر زدین
امیدوارم رهام کوچولو همیشه سالم سرحال و سرزنده باشه.
موفق باشید